من یه آدم بیدرک هستم؛ یه آدمی که فقط خودش، غرورش و حرفای خودش مهمه، یه آدمی که شعور نداره!
اما این آدم مغرور و بیشعور، افکار خودش رو داره؛ از نظر این آدم مغرور و بیشعور، گذشته یه جا تموم میشه و دیگه نمیشه برش گردوند! تو خودت رو بکشی گذشته، گذشت! خودت رو نابود کنی گذشته، گذشت! خودت رو تیکه تیکه کنی گذشته، گذشت! خودت رو از پنجره پرت کنی گذشته، گذشت! غرورت رو بکشنی، گریه کنی، ناله کنی گذشته، گذشت!
گذشته رو نمیشه هیچ جوره برگردوند؛ نه میشه خرید نه میشه با ماشین زمان رفت به گذشته!
اگه حال رو هم صرف فکر کردن به گذشته کنی، حالت از دست میره و از دست دادن حال یعنی از دست دادن آینده!
از نظر این آدم بیشعور، هیچ وقت برای انجام دادن هیچ کاری دیر نیست؛ هیچ وقت دیر نیست بفهمی چه اشتباهی کردی یا هیچ وقت دیر نیست که جبران کنی!
از نظر این آدم، هر وقت بخوای میتونی شروع کنی، اما یک گزینه وجود داره که باید فشارش بدی تا از حال استفاده کنی؛ اون گزینه، گزینهی “فراموش گذشته” هست!
ما تا گذشته رو فراموش نکنیم، نمیتونیم حال رو بسازیم؛ تا فراموش نکنیم تو گذشته کی به ما ظلم کرده، کی دل ما رو شکسته، کی اذیتمون کرده یا کی غرورمون رو شکسته، نمیتونیم حال رو بسازیم، چون ناخودآگاه این یادمون میاد که فلانی اون روز این حرف رو زد، اون یکی این حرکت رو انجام داد و…
اینطوری فقط و فقط خودمون اذیت میشیم و زمان خودمون هدر میره؛ تازه جدا از اذیت شدن و هدر رفتن زمان، دردهامون رو بیشتر میکنیم!
خیلی خوبه که یک روز صبح از خواب بیدار بشیم و بگیم “امروز متفاوتتر از همیشه شروع میکنم؛ گذشته رو فراموش میکنم و برای ساختن حال و آینده تلاش میکنم!”
بعد از گفتن این حرف، باید گزینهی “فراموش گذشته” رو فشار بدیم!
این رو فشار بدیم تا از دست گذشته خلاص شیم؛ از دست افکار گذشته، از دست ناراحتیهای گذشته، از دست اذیتهایی که شدیم و ببخشیم کسایی رو که دل شکستن و اذیتمون کردن!
با این بخشش جدا از ساختن حال، کلی خوبی به خودمون میکنیم؛ ما میبخشیم تا بخشیده بشیم، میبخشیم تا وسعت قلبمون رو نشون بدیم، میبخشیم تا نشون بدیم چقدر میتونیم گذشت کنیم!
نبخشی و تلافی کنی که چی؟ که بشکنی و خورد کنی چون خورد شدی؟ نابود کنی چون نابود شدی؟ خودت از چیزی که حس کردی راضی هستی که میخوای دیگرانم حس کنن؟ این حس بهت آرامش میداد؟ این حس خوشاید بود که میخوای بذاری دیگرانم تجربه کنن؟
با انتقام چه اتفاقی میوفته؟ اینکه حالت رو از دست میدی و زمان حال رو صرف انتقام گرفتن از کسایی که تو گذشته دلت رو شکستن میکنی؟ که چی بشه؟ آخرش چی؟ به کجا میرسی؟
تو رو نمیدونم اما من امروز که از خواب بیدار شدم گفتم: گذشته رو فراموش میکنم و میبخشم!
گزینهی “فراموش گذشته” رو هم فشار دادم تا خودم اذیت نشم و اونطوری که خورد شدم بقیه نشن!
من اینم؛ من میبخشم چون حس میکنم بخشش خیلی از انتقام بهتره!
اگه قرار باشه انتقام گرفته بشه این چرخه باید بچرخه؛ تو از کسی که دلت رو شکوند انتقام میگیری و اون رو میکشنی، اون انتقام شکسته شدنش رو از تو میگیره و تو دوباره میشکنی، تو دوباره انتقام شکسته شدنت رو میگیری و اون میکشه و این چرخه تا ابد ادامه داره!
من نمیخوام چرخهی انتقام رو ایجاد کنم پس میبخشم و فراموش میکنم؛ فراموش نکنم و به فکر انتقام و تلافی باشم بیشتر شکسته میشم!
من، میبخشم تا شکسته نشم!
#تینا_خورسند