دلنوشته تاریکی

دلنوشته تاریکی

| دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۱ | ۱۲:۵۷
رمان ترکان,معصوم ترکان,دانلود رمان
انجمن رمان ترکان

دلنوشته تاریکی

 

محبوب من!

من خویش را در مبحس نهادم.

در کنی خلوت همراه با آوایی در انگیز از نوایی جانسوز؛ و ظلمت این اتاق شاید، تاریک تر از آنچه تو با من کردی نباشد!

سکوتی که مرا بخاطرش توبیخ می‌کنند.

جان من!

آنقدر در خیالم، تو را پرورده‌ام که هم اکنون هنگامی که دست به زیر چانه می‌نهم؛ و به نقطه‌ای کور خیره می‌شوم؛ و به تامل می‌نشینم که فراق تو هرگزقرار نیست که به وصال سرانجام شود.

انگار کسی نیت مچاله کردن قلبم را در مشت خویش دارد.

چه غمی عظیم تر از اینکه تو حتی مرا به یاد نمی‌آوری؟

انگار که پس از سال‌ها، مرا از کنج خلوت تاریک‌ام، به بهانه پایان یافتن این هجران بیرون کشیده‌اند.

اما، این تنها بهانه‌ است.

مگر نمی‌دانید چشم من به آن تاریکی خفقان آور، عادت کرده بود؟

شاید هم اکنون پس از سال‌ها که همه‌ی درب ا را به روی قلب خویش بسته بودم؛ و حال پای بر زمین نهادم، آسمان با همان نور خورشید زننده‌اش به سایه‌بانی ایمن تبیدل شود؛ و مردم همه غریب.

غربت این مردم چه زمانی به پایان می‌رسد؟

هنگامی که باز هم کسی مثل تو را بیابم!

آیا کسی هست که جای تو را در قلب ویرانه من ‌بگیرد؟

 

به قلم: رویا محمدی

 

 

 

 

https://tarcan.ir/?p=1545
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب

نام

ایمیل (منتشر نمی‌شود) (لازم)

وبسایت

آخرین نظرات
  • امیر : عالی بود مریم انشاالله آثار های بیشتر...
  • Zzz : ??????...
  • خورشید : عالی و بینظیر...
  • helia : جالب و خوب بود^^...
  • Masomeh : خیلی خوب بود:)...
  • Mahoor : عالی بود:) هرچی بگم کمه واقعا محشره...
  • L M : بله منتها حتما نام نویسنده (کیانا صفرازیی) رو هم بزنید....
  • Parmida fathi : واقعا قشنگ بود ^^...
  • دلیز : سلام، تشکر از نظراتتون...
  • رامونا : سلام، عالی بود؛ امکان کپی به همراه نام نویسنده هست؟...
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ترکان,معصوم ترکان,دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
طراح قالب : تمپ کده