شعر بیگناه
پشتِ نقابِ شیشه ای تصویرِ اندوهِ یه زن
یادآور یه اتفاق، تبادلی از جنسِ تن
نگاهِ سرد و مضطرب، دلهره و حبسِ نفس
سکوتِ بی رحمِ یه مرد، نفیر آژیر و قفس
ته تمومِ جاده ها بن بست ناباوریه
میونِ پاکی و گناه یه مرز خاکستریه
زنی اسیر یک نگاه، گریزی نیست از این گناه
وقتی که دستاش خالیه زیبایِ منتظر به راه
به قلم: عطی ملکی