شعر حسرت دیدار
دخترک آهسته میخواند نیمه شب در کنج تنهایی؛
در وسوسهی خاطره ها ماندم
عمریست از این قافله جا ماندم
اربعینت نزدیک و من چه ویرانم
در حسرت دیدار توام، یا حسین جانم
چَشمیست همیشه انتظارت دارد
این دل هوسِ کرب و بلایت دارد
آقا کمکم کن که بیایم پیشت
به رقیهات قسم که احتیاجت دارم
به قلم: عطی ملکی