نام رمان: رمان دلبر رویایی
بهقلم: کیانا صفرزایی
ژانر: عاشقانه، غمگین
ویراستاران: هانیه فیضی_مریم پورسپاهی_مریم خلفی_زهرا.ب
خلاصه:
حدیث دختری مذهبی با فرارش از خانواده پا در زندگی ارسلان میگذارد؛ ارسلان چهرهای مشهور و معروف، که فوتبالیستی مشهور در ایران است.
پس از مدتی زندگی در خانهی ارسلان، ارسلان دل در گرو حدیث میگذارد اما با مخالفت شدید حدیث روبهرو میشود.
چرخ روزگار میگردد و این دو نفر به هم میرسند، اما بازی روزگار چیز دیگری برای آن دو رقم زده است…
دقیقا وقتی که حدیث فکر میکند درهای خوشبختی بهرویش باز شده است، در باتلاقی فرو میرود.
حال بعد از چندین سال پسر حدیث، در باشگاه استقلال، جایی که ارسلان در آن سرمربی تیم است پا گذاشته و در آنجا مشغول تمرین میشود.
مقدمه:
دلگیر مثل کودکی که در شب ناله میکند و کسی نیست آرامش کند!
دلگیر مثل عاشقی که عشقش بیدلیل تنهایش میگذارد!
دلگیر مثل ابرهای سیاه!
دلگیر مثل کسی که میخواهد کمی درک شود!
دلگیر مثل موجهای دریا!
کاش بهجای اینکه نابودگر میشد، درمانگر قلبش میبود!
نام رمان: ردپای رهگذر
نویسنده: گروه ارکیده
ژانر: فانتزی، عاشقانه
خلاصه: تقابل عشق و نفرت در دنیایی شگفت انگیز، الههای مرگ بار و عاشق فرزندش، معشوقی زمینی اما با روحی جادویی، بیماری لاعلاج و درمانی باور نکردنی.
مارتین پسری جاودانه که عشق در گرو برلیان گذاشته است، اما در دو راهی عشق و نفرت مانده است!
نفرتی که مردم سرزمینش میگفتند و عشقی که در قلبش جای گرفته بود.
در این بین متوجه بیماری برلیان که دختری زمینی بود میشود و راه علاج برلیان در دستان دشمن مارتین قرار دارد.
برای به دست آوردن راه علاج به سوی دشمنش میرود، اما این اتفاق با جنگ بین دو سرزمین مصادف میشود.
یعنی دخترک درمان میشود؟
مارتین به عشقش خواهد رسید؟
مقدمه:
بِسمِ رَبِ الشُهَدا!
دنیا بسیار پیچیدهاست؛ گاهی آنچنان تو را به بازی میگیرد که نمیدانی چه کنی، کدام راه درست و کدام غلط و تنها اشتباهی میتواند نابودت کند، همچو جنگی که تنها یک طرف، برنده میدان است!
“عشق” و “تنفر” دو موضوع و حس متضاد که دنیا آن را نقطه ضعف میداند؛ و وای بر کسی که بین دو راهی “عشق” و “تنفر” گیر کند.
تصمیم چیست؟ عشق، حسی فراتر از شادی، دنیایی زیبا و آرام، آغوشی بیمنت و دوستی بیرقیب.
تنفر، یعنی… عشق یعنی گرفتاری، عشق یعنی جدایی ابدی و خاطراتی تلخ، عشق یعنی سیل اشکها…
عاشق باشم یا خیر؟ سوالی که مدام درون ذهنم خود را به اینور و آنور میکوبد! کدام راه درست است؟
به کدام گوش کنم؟ حرف دلم که عشق است؟ یا مردمانی که از عشق متنفرند…؟
نامرمان: از فـرار تا قرار
بهقلم: نسترن.ج
ژانر: عاشقانه_معمایی_اجتماعی
خـلاصـه
دختری که عاشقانه پسری فراری را میپرستد؛ همان پسری که دخترک به خاطر نجاتش خود را وارد ماجرایی میکند که زندگیش را ناهموار میسازد؛ همان ناهمواریها و سختی ها که هیچوقت حتی از ذهنش هم عبور نکرده بود و حال سرنوشتش را میسازد!
داستان زندگیِ او به کجا ختم میشود؟! زندگی یا مرگ؟! عشق یا شکست…؟!
مـقـدمـه
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد!
زندگی درد قشنگیست به جز شبهایش
که بدون تو فقط خواب پریشان دارد!
خواب بد دیدهام ای کاش خدا خیر کند
خواب دیدم که تو رفتی، بدنم جان دارد!
“من از آن روز که در بند توام”فهمیدم
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد!
سرمایلندن
به قلم: فاطمه سی اچ
ژانر:، پلیسی، معمایی، جنایی، عاشقانه
خلاصه:
اماندا دختری روسیس که یک روزه کل زندگیش سیاه می شود و او همواره به دنبال علت این مسیبت است
ولی نمی داند که زمستانی سخت درراه است
زمستانی که کوه را جابه جا می کند
اماندا می تواند تنهایی به استقبال این زمستان برود ویا می تواند با او..
ایا اماندا اماده استقبال از یک مهمان ناخوانده است؟….
مقدمه:
سرما!
کمی عجیب است! سرمایی که در دل آدمهای این شهر پنهان شده است، از سرمای زمستان هم سخت تره است. از برفم سرد تره است.
نمی توانی درکشان کنی. براشان مهم نیستی آنها فقط می خواهند خودشان را از این سرما نجات دهند دنبال راه نجاتن.
ولی نمیدانن که من پیدایش کردهام! گرمایی که من را از یخ زدگی نجات میدهد،
با آن دیگر لندن سرد نیست، با آن دیگر نگران نیستم این مردم با سرماشون من را ازار دهند من را دوباره بشکنن، اون نمیگذارد اسیر این سرما شوم با او لندن سرد نیس!
پیدیافزن: فاطمه برخورداری
ویراستاران: ندا نهبندانی_زهرا.ب گرگینه_مریم پورسپاهی
رمان:عموزادهی خاک
نام نویسنده: دلیز رضایی
خلاصه: دختری که در خانوادهای بدون پدر و مادر بزرگ شده است و تا بوده چیزی از عشق نچشیده است. دلبستگی لو به پسرعموی کوچکش در حالی که از قبل او شیرینی خوردهی کسی دیگر بوده است. کسی که چون خرهای در کاه، انتظار انتقام وی را میکشد…
مقدمه: شاپرک غمگینم، محبوس آتشکدهی انتقام شدم. کاش بیایی و لحظهای به نافورترین لحظاتم بنگری و با کمک عشق بر ذلتها چیره شویم. بیا که آمدنت پای رفتن مرا نمیخواهد!
طراح جلد: زینب احمدی
پیدیافزن: فاطمه برخورداری
ویراستاران: ندا نهبندانی_زهرا.ب(گرگینه)_مریم پورسپاهی